شنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۶

فاصله


سعی کن به من فکر نکنی،
ممکن است فکرت عوض شود…

۲ نظر:

human being گفت...

یکی از زیباترین نمونه های دو پهلو حرف زدن درشعر.. چرا زیباترین چون دو حالتی که ایجاد می کند هم درتضاد کامل می توانند قرار بگیرند وهم آنکه یکی باشند. فقط بستگی دارد که آنچه که توی فکر مخاطب است چه باشد.... چقدر همیشه از معما حل کردن
لذت می برم.چرا؟
----------------------------------

وقتی به تو فکر می کنم
زمان، حذف می شود

و حجم ها
سطح می شوند

و سطحها، خط

خطها نقطه می شوند
و نقطه ها، هیچ

وفکرم؟... و فکرم.....هیچ

human being گفت...

و این عکس... این عکس را من....زیسته ام... من زمانی آنجا بوده ام نمی دانم کی...و همیشه هم حسی که داشته ام فاصله بوده است. فاصله ای که تنهایی می آورد.0
از میان همه ی عکس هایی که می توانم ببینم، این عکس تنها عکسی است که مرا می ترساند... انگار زمانی قبل از آمدن آن پرنده ها ، و قبل از پوسیدن دیوارها، مرا کسی آنجا دفن کرده است.0
همه دلهره ام هم ازاین چند درجه اختلاف با خط عمود است... فقط همین. فقط همین چند درجه ،آونگ قلبم را از مدار آرامش خارج می کند. وفاصله یعنی همین... عکاس ها عجب مهندس هایی هستند..0