"من" در نقطه آن لحظه ابدی شد... و رهايم کرد...
پشت پنجره ی واقعیت ها مانده ام رنگها در هم تنیده اندو روحم در چمبره ی تیرگی ها بی تکان است...0 چشمانم ...0 !آه.... ای چشمان من لحظه ای دیگر طاقت آورید و مرا به وصال .....لحظه ی جاودانه ی شفق برسانید که نزدیک است
ارسال یک نظر
۱ نظر:
پشت
پنجره ی واقعیت ها مانده ام
رنگها در هم تنیده اند
و روحم
در چمبره ی تیرگی ها بی تکان است...0
چشمانم ...0
!آه.... ای چشمان من
لحظه ای دیگر
طاقت آورید
و مرا به وصال
.....لحظه ی جاودانه ی شفق
برسانید
که نزدیک است
ارسال یک نظر