"من" در نقطه آن لحظه ابدی شد... و رهايم کرد...
مدتها بود که جلوی آیینه کهنه غبار آلود نرفته بودم
کم کم باور می کنم که در آنجا آیینه ای وجود ندارد...
آینه ی من دری است که به قفس ذهنم باز می شود...0 پیش از رفتن باید نگاهی به خودم بیندازم....0
ارسال یک نظر
۱ نظر:
آینه ی من
دری است
که به قفس ذهنم
باز می شود...0
پیش از رفتن
باید
نگاهی به خودم بیندازم....0
ارسال یک نظر