"من" در نقطه آن لحظه ابدی شد... و رهايم کرد...
از تنهایی میترسم
چون خود را میبینم که برای برخاستن تکان میخورد...
نترس خوب من. 0 آن میز را می بینی؟0 شانه ی من است. به آن تکیه کن.0 آن دیوار را می بینی؟0 قامت من است . به آن تکیه کن.0فقط برخیز... خوب من فقط برخیز...0 درخت پر شکوفه ی حیاط را فقط وقتی بایستی، می بینی ...0خوب من فقط برخیزآن را برای تو کاشته ام...0
راستی یک غلط:0باید می نوشتی : برخاستن
ارسال یک نظر
۲ نظر:
نترس خوب من. 0
آن میز را می بینی؟0
شانه ی من است. به آن تکیه کن.0
آن دیوار را می بینی؟0
قامت من است . به آن تکیه کن.0
فقط برخیز... خوب من فقط برخیز...0
درخت پر شکوفه ی حیاط را فقط وقتی بایستی، می بینی ...0
خوب من فقط برخیز
آن را برای تو کاشته ام...0
راستی یک غلط:0
باید می نوشتی : برخاستن
ارسال یک نظر