"من" در نقطه آن لحظه ابدی شد... و رهايم کرد...
تاریکی محض.
عبوس است و پارو میکشد.
در سکوت پیش میرویم- زیر سوسوی فانوس، بستههای سنگین را به زحمت در آب میاندازم- آوای محوی از دوردست به گوش میرسد- باز هم نگاهی به او میاندازم- چشمهایش را نمیبینم- عبوس است و در سکوت پارو میکشد…
.
if s/he talked, it would get lighter... lighter
ارسال یک نظر
۱ نظر:
if s/he talked, it would get lighter... lighter
ارسال یک نظر