"من" در نقطه آن لحظه ابدی شد... و رهايم کرد...
با احتیاط گونهاش را لمس کردم
واقعی بود...
.
بي صدا ميآيند، بيصدا ميروندپوزخند ميزنند، روي ميگردانند، ترحم ميکنند...
اما هنوز هم هيچ کس را ياراي شکستن غرورم
به اولين سکه سياه را نيست...