روح ِ شيطان
"من" در نقطه آن لحظه ابدی شد... و رهايم کرد...
دوشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۸۷
الوداع
دیگر چیزی برای پنهان کردن از تو ندارم...
پرواز
از لبه پرتگاه پرید
و پیروانش فرو غلتیدند...
جمعه، فروردین ۰۹، ۱۳۸۷
بازی
در پاسخ به دعوت
انسان
:
یکی از گندم ها قرمز بود.
پنجشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۷
پنجشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۶
رفته
تنهایی را از آغوشم بیرون کشیدند و با خشونت روی سرمای برف ها پرت کردند...
سارق
تکهای را برای پیکر جدیدم زیر شنل پنهان میکنم و هراسان دور میشوم...
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)